اشعار عاشقانه ترکی شهریار

اشعار عاشقانه ترکی شهریار

قطعه شعر زیبایی از استاد شهریار در رثای همسر مرحومه‌اش عزیزه خانم که در سنین جوانی بر اثر سکته قلبی در تهران دار فانی را وداع گفت و در گورستان بهشت زهرای تهران به خاک سپرده شد.
 
 
نه ظریف بیر گلیــــــن عزیزه سنی
 
منه لایق تــــــــاری یــــاراتمیشدی
 
بیر ظریف روحه بیر ظریف جسمی
 
ازدواج قدرتیـــــــــله قـــــاتمیشدی
 
عشقیمین بولبولی سنی دوتموش
 
هرنه دونیـاده گول وار، آتمیشدی
 
سانکی دوستاق ایکن من آزاددیم
 
ائله عشقون منی یاهـــاتمیشدی
 
سؤیدوگیم سانکی هم نفس اولالی
 
قفسیمدن منی چیخـــارتمیشدی
 
جنّت ائتمیــش منیم جهنّمی می
 
یانماسین یاخماسین آزاتمیشدی
 
قــــاراگون قارقاسی قونـاندا منیم
 
آغ گونوم وارســـادا قــاراتمیشدی
 
آدی بـــــاتمیش اجل گلنده بیـــزه
 
من آییم چیخدی گونده باتمیشدی
 
 

ترجمه فارسی:

 
عزیزه! خداوند تو را یک عروس ظریف
 
که لایق من بود خلق کرده بود
 
و ازدواج یک روح ظریف را با قدرت
 
به یک جسم ظریف پیوند داده بود
 
بلبل عشقم هر چه گل در دنیا بود را
 
رها کرده بود و تنها تو را انتخاب کرده بود
 
عشقت بقدری مرا بیخود کرده بود که
 
گویا من از زندان در حال رها شدن بودم
 
گویا آنکه او را دوست داشتم با من
 
هم نفس شده و از قفسم خارج کرده بود
 
و دوزخ مرا مبدّل به بهشت نموده
 
و آتش و سوزاندنش را کاسته بود
 
کلاغ سیاه بختی من وقتی به پرواز درآمد،
 
اگر روز سپیدی هم داشتم آنرا سیاه کرده بود
 
مرگ که اسمش محو شود وقتی به منزل ما پا گذارد،
 
ماه من درآمده و خورشید هم غروب کرده بود
لینک کوتاه مطلب: http://gozaltabrizim.com/GozaLnb21R
این مطلب را هم ببینید...
شعر ملک الشعرای بهار در مورد دماوند
دیدگاه خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

19 − 2 =

بالا