اشعار ترکی شهریار با ترجمه فارسی

اشعار ترکی شهریار با ترجمه فارسی

 
 
صبح اولدی هر طرفدن اوجالدی اذان سسی
 
گـــویا گلیــــر ملائـکه لــــردن قــــرآن سسی
 
بیر سس تاپانمیـــرام اونا بنزه ر، قویون دئییم:
 
بنزه ر بونا اگـر ائشیدیلسیدی جـــان سسی
 
سانکی اوشاقلیقیم کیمی ننیمده یاتمیشام
 
لای لای دئییر منه آنامیـــن مهربـــان سسی
 
سـانکی سفرده یم اویادیــرلار کی دور چاتاخ
 
زنگ شتر چالیر، کئچه رک کـــاروان سسی
 
سانکی چوبان یاییب قوزونی داغدا نی چالیر
 
رؤیا دوغـــور قوزی قولاغیندا چوبـــان سسی
 
جسمیم قوجالسادا هله عشقیم قوجالمیوب
 
جینگیلده ییـر هله قولاغیمدا جـــوان سسی
 
سانکی زمان گوله شدی منی گوپسدی یئره
 
شعریم یازیم اولوب ییخیلان پهلـــوان سسی
 
آخیر زماندی بیر قولاق آس عرشی تیتره دیـر
 
ملت لرین هــارای، مددی، الامـــان سسی
 
انسان خـزانی دیر تؤکولور جـان خزه ل کیمی
 
سازتک خزه ل یاغاندا سیزیلدار خزان سسی
 
 

ترجمه فارسی:

 
صبح شد و از هر سمت، صدای اذان بلند شد
 
گویا که از فرشتگان، صدای قرآن می‌آید
 
صدایی مثل آن نمی‌یابم، بگذارید بگویم که
 
اگر صدای جان شنیده می‌شد، به آن شبیه بود
 
گویا بسان دوران کودکی‌ام که در گاهواره آرمیده‌ام
 
صدای مهربان مادرم برایم لالایی می‌گوید
 
یا اینکه در سفر هستم و بیدارم می‌کنند که برخیز تا به مقصد برسیم
 
زنگ شتر نواخته می‌شود که کاروان دارد عبور می‌کند
 
یا اینکه چوپان، گوسفندان را پراکنده است و در کوه نی می‌زند
 
و این صدای چوپان در گوش گوسفندان رویا می‌آفریند
 
اگر جسمم هم پیر شده باشد، هنوز عشقم پیر نشده است
 
و در گوشم هنوز صدای جوانی طنین انداز است
 
یا اینکه زمان با من کشتی گرفته و مرا به زمین کوبیده است
 
و شعر و نوشته‌هایم همانند صدای پهلوان به زمین خورده است
 
آخرالزّمان شده و گوش فرا دهید که
 
فریاد کمک‌خواهی مردم، عرش را به لرزه درمی‌آورد
 
پاییز انسانی است و جان ها همانند برگ پاییزی به زمین می‌ریزند
 
برگ‌های پاییزی وقتی می‌ریزند، پاییز همانند ساز، ناله سر می‌دهد
لینک کوتاه مطلب: http://gozaltabrizim.com/GozaLBe9MO
این مطلب را هم ببینید...
رباعیات خیام
دیدگاه خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

هفت − 6 =

بالا