زمان سسی ( با ترجمهٔ فارسی)

زمان سسی ( با ترجمهٔ فارسی)

صبح اولدی هر طرفدن اوجالدی اذان سسی!

گویا گلیر ملائکه لردن قرآن سسی!!!

 

بیر سس تاپانمیرام اونا بنزه ر، قویون دئییم:

بنزه ر بونا اگر ائشیدیلسیدی جان سسی !!!

 

سانکی اوشاقلیقیم کیمی ننیمده یاتمیشام …!

لای لای دئییر منه آنامین مهربان سسی !

 

سانکی سفرده یم اویادیرلار کی دور چاتاخ!

زنگ شتر چالیر ، کئچه رک کاروان سسی!!!

 

سانکی چوبان یاییب قوزونی داغدا نی چالیر !

رؤیا دوغور قوزی قولاغیندا چوبان سسی !!!

 

جسمیم قوجالسادا هله عشقیم قوجالمیوب

جینگیلده ییر هله قولاغیمدا جوان سسی !

 

سانکی زمان گوله شدی منی گوپسدی یئره

شعریم یازیم اولوب ییخیلان پهلوان سسی !!!

 

آخیر زماندی بیر قولاق آس عرشی تیتره دیر …

ملت لرین هارای ، مددی ، الامان سسی !!!

 

انسان خزانی دیر تؤکولور جان خزه ل کیمی

سازتک خزه ل یاغاندا سیزیلدار خزان سسی !!!

 

قیرخ ایلدی دوستاغام قالا بیلمز او یاغلی سس …

یاغ سیز سادا قبول ائله مندن یاوان سسی !

 

من ده سسیم اوجالسا گرک دیر ،یامان دئییم …

ملت آجیخلی دی اوجالیبدی یامان سسی !!!

 

دولدور نواره قوی قالا ، بیر گون ، بو کؤرپه لر

آلقیشلاسینلا ذوق ایله بیزده ن قالان سسی !

 

مقناطیس اولسا سسده چکر ، انقلابدا باخ !

آزادلیق آلدی سرداریمین قهرمان سسی !

 

انسان قوجالمیش اولسا ،قولاخلار آغیرلاشار

سانکی یازیق قولاخدا ،گورولدور زمان سسی !

 

با خ بیر درین سکوته سحر ، هانسی بیر نوار

ضبط ایلیه بیلر بئله بیر جاودان سسی ؟

 

سانجیر منی بو فیشقا چالانلاردا شهریار !!!

من نیله ییم کی فیشقایا بنزه ر ایلان سسی ؟!!!

این مطلب را هم ببینید...
اشعار ترکی شهریار با ترجمه فارسی
 

(صبح شد و از هر سمت ، صدای اذان بلند شد ! گویا که از فرشتگان ، صدای قرآن می آید !!! صدایی مثل آن نمی یابم ، بگذارید بگویم که اگر صدای جان شنیده می شد ،

به آن شبیه بود !!!)(گویا بسان دوران کودکیم که در گاهواره آرمیده ام ، صدای مهربان مادرم برایم لالایی می گوید ! یا اینکه در سفر هستم و بیدارم می کنند که برخیز تا به مقصد برسیم !

زنگ شتر نواخته می شود که کاروان دارد عبور می کند !!!)(یا اینکه چوپان ، گوسفندان را پراکنده است و در کوه نی می زند و این صدای چوپان در گوش گوسفندان رویا می آفریند !!!

اگر جسمم هم پیر شده باشد ، هنوز عشقم پیر نشده است ! و در گوشم هنوز صدای جوانی طنین انداز است !!!)(یا اینکه زمان با من کشتی گرفته و مرا به زمین کوبیده است !

و شعر و نوشته هایم همانند صدای پهلوان به زمین خورده است !!! آخرالزّمان شده و گوش فرا دهید که فریاد کمک خواهی مردم ، عرش را به لرزه درمی آورد !!!)

(پاییز انسانی است و جان ها همانند برگ پاییزی به زمین می ریزند ! برگ های پاییزی وقتی می ریزند ، پاییز همانند ساز ، ناله سر می دهد ! چهل سال است که زندانی ام و دیگر آن صدای مؤثر باقی نمی ماند !

اگر صدای من بی تأثیر هم باشد ، تو این صدای کم ارزش را از من قبول فرما !!!)(اگر صدای من هم بلند شود ، باید که فحش بدهم … مردم گرسنه اند و صدای بد و بیراه بلند شده است !!!

این مطلب را هم ببینید...
شعرقاصد استادشهریار

این صدا را در نواری ذخیره کنید تا این کودکان ، روزی با شوق تمام به استقبال این صدای از ما به یادگار مانده بروند !!!)(اگر در صدا جاذبه وجود داشته باشد ، انسان را به سوی خود جلب می کند !

ببینید که در انقلاب ، صدای سردار قهرمان ما ، آزادی را به ارمغان آورد !!! اگر انسان پیر شود ، گوشهایش سنگین می شوند ! و گویا در این گوش بیچاره ، صدای زمان غرّش می کند !!!)

(هنگام سحر ، به این سکوت ژرف بنگر که کدامین نوار میتواند این صدای جاودان را ضبط نماید ؟!!! شهریارا ! این سوت زن ها مرا نیش می زنند ! من چه کنم که صدای مار به صدای سوت شباهت دارد ؟!!!)

لینک کوتاه مطلب: http://gozaltabrizim.com/GozaLDx2Sj
دیدگاه خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

بیست − نوزده =

بالا